شبرنگ بد اندیشی به حکیم ارد بزرگ دشنام می داد ، که فلان اندیشه شما درست نیست ، و فلان حرف شما بد است و ... حکیم به آرامی و مهر با او سخن می گفت . چون بد اندیش رفت نزدیک حکیم بزرگ شدم و گفتم چرا پاسخی شایسته ، به او ندادید ؟! مورد داشتیم مرده دخترشو صدا میزده: ﻃﺮﻑ ﺍﺳﻢ ﺑﭽﺶ ﺭﻭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﻣﺤﻤﺪ ﮐﻮﺭﻭﺵ اینقده بدم میاد از اونایی که من ازشون خوشم میاد ولی اونا از من بدشون میاد. ﻫﻤﻪ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎ ﮐﻼً ﻓﻘﻂ ﻧﯿﮕﺎ ﻣﯿﮑﻨﻦ ادامه مطلب ... معروف است که عقب مانده ها چیزی نمی فهمند قرار گرفتند. جسمی می خوانیم. مسابقه را طی کرده ادامه مطلب ... سلام به بچه های باغبانی88 البته اگه کسی از اونا سر بزنه به وبلاگ میگم حال و احوال چطوره؟ چرا کسی به وبلاگ سر نمیزنه؟ مگه چه خبره که 24ساعت روز در هفت روز هفته سرتون شلوغه و نمیتونین به وبلاگ سر بزنین والا اگه تو ناسا هم کار بکنین و یا تو سازمان سیا یه چند ساعتی در روز رو برا خودتون میزارن خلاصه اینکه به وبلاگ بی محلی نکنین چون دل نویسنده اش میشکنه پنج، شش روزی بود مریض بودم نمیتونستم بیام وبلاگ گفتم الن که یکم بهتر شدم بیام ببینم چه خبره ولی خبرخاصی نیود وغیر ازپیام های تبلیغاتی وبعضی ها که انفاقی میان وبلاگ کس دیگه ای نبود خیلی متاسف شدم اگه به همین منوال پیش بره احتمال داره که حذفش کنم که دیگه هرروزبه امیدواهی نشینم مطلب بنویسم خیلی خوبه کسی رو داشته باشی که ... بی منت بغلت کنه بی منت باهاش درد و دل کنی بی منت باهات گریه کنه بی منت پشتت باشه بی منت دوست داشته باشه بی منت رفیقت باشه خیلی خوبه که من تورو دارم اينايي که هميشه کليد دارن اما زنگ ميزنن آسايش آدمو بهم ميزنن
تلویزیون داره میگه :
يکى از دوستام بينيشو عمل کرده، ابروهاشو تتو کرده، گونه گذاشته، مژه مصنوعى گذاشته روزی محمد رضا پهلوی در محوطهی کاخ خود مشغول قدم زدن بود که سربازی را کنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید. از او پرسید تو برای چی اینجا قدم میزنی و از چی نگهبانی میدی؟ باران بشدت می بارید و مرد در حالیکه ماشین خود را در جاده پیش میراند ، ناگهان تعادل اتومبیل بهم خورده و از نرده های کنار جاده به سمت خارج منحرف شد . از شانس خوبش ، ماشین صدمه ای ندید اما لاستیکهای آن داخل گل و لای گیر کرد و راننده هر چه سعی نمود نتوانست آن را از گل بیرون بکشه بناچار زیر باران از ماشین پیاده شد و بسمت مزرعه مجاور دوید و در زد . کشاورز پیر که داشت کنار اجاق استراحت میکرد به آرومی اومد دم در و بازش کرد راننده ماجرا رو شرح داد و ازش درخواست کمک کرد . ادامه مطلب ... میگم بچه ها کجائی ؟نیستید؟ سر نمیزنین؟خبریه من نمیدونم یا همینجوری وقت ندارین یا شایدم حال ندارین که بیاین؟ در هر حال امیدوارم که سالم باشین من به همینم راضی هستم خوش باشین
آخرین مطالب نويسندگان پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
|||
|